نیروانای نارس

|من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست/توهم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی|

نیروانای نارس

|من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست/توهم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی|

نیروانای نارس

:)
نیروانا: عمق آرامش ذهن و پاکی مطلق ،بعدی از زندگانی خالی از زمان و مکان.




دازاین: آنجا بودن.
شاید از اینرو که دازاین کاملاً بی‌بهره از فهم پیشاپیشی و یقینی‌ِ هستی‌شناسانه‌ای است که بتواند پاسخ‌گوی این «جا»یی که از آن آمده‌ایم و بدان می‌رویم، باشد.



همایونی انگار مقاله نوشته تعریف مفاهیم میکنه. اینجا هم کارکردی نداره جز بلغور روزنوشت‌هایی که اون بیرون بهتره گوشی خرج شنیدنش نشه، از فرط استخفاف و چرندی ولی خب باس گفت محض ادامه ی حیات مثلا.






طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

شبی که آواز نی تو شنیدم

شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۷ ق.ظ

-خسته نشدی ازین حصار؟

×...خونمه...هیچ جای دنیا خونه ی آدم نمیشه.

+تو حرفی که بهت مربوط نیس،بدردت نمیخوره، دقیق نشو سوال و پرس نکن...بشنو و گذر کن..

×میخوام بزنم بیرون...نه که نخوام...نمیشه...خدا آدم های نا امید رو دوست نداره عمه میگفت خدا را به شکل یک مرد پر کار و شاد و امیدوار دیده از نا امیدی بدش میاد..

_درباره ی خواب ها خوندی؟اینکه از افکار و عقاید نشئت میگیرن؟خواب های مشترک.....زندانی هایی که خواب آزادی میبینن..

×به خوابش هم راضی ام....نشکن این انگشت هارو..آخ بوی پاییز..

_از کلش به ما دو تا انار و بوی نارنگی میرسه اگه وسعمون برسه بخریم‌اونهم.

×دارم‌خفه میشم ازین حصار..

+پاشو بریم‌جمع کن بساطت رو..زیاد سنگین نباشه بهتره..

 

موقت

 

  • دازاین

طبیبانه..

جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

دخترک پرشورم
تصدقت گردم
محبوبم

این دو  voice را بکرات گوش دادم و در حال و هوای نوشتارت پرواز کردم،البته دست در دست تو ،سینه به سینه باد ،چهره به چهره خورشید !

لذتی دردمندانه بردم آنگاهی  که از نامردی و نامرادی روزگار گفتی!
ولی چه باک که دیدگان مشتاق پدر ،هماره در نظاره  گامهای بادپای توست!

دخترکم 
 "عزم پروازت  چه خوش بالت گشود" ؟
شوق دیدارت چه سان چشمت گشود؟

نمی خواهد تو بگویی  
بگذار دعای من سخن بگوید
بگذار  دستانت را در دستی نهم که چون فلک پیمایی چست،تو را با خود ببرد.

خداوندا:
محبوبم را به تو میسپارم 
تا  راهی بی تو نپیماید
 و نگاهی  بی تو نبیند
  و کلامی  جز سروش ات نشنود
 و سر جز بر شانه ات نگذارد 
و اشک تنها برای تو هدیه آورد.

خدایا:
امانتت را به تو میسپارم تا در پس سپری کردن روزگار امانش و امیدش و محبوبش تو باشی.

آمین

چون دعامان امر کردی ای عجاب 
این دعای خویش را کن مستجاب
...

ای طبیب جمله علت های ما..♡
  • دازاین