یک.
- ۴ نظر
- ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۴
-خسته نشدی ازین حصار؟
×...خونمه...هیچ جای دنیا خونه ی آدم نمیشه.
+تو حرفی که بهت مربوط نیس،بدردت نمیخوره، دقیق نشو سوال و پرس نکن...بشنو و گذر کن..
×میخوام بزنم بیرون...نه که نخوام...نمیشه...خدا آدم های نا امید رو دوست نداره عمه میگفت خدا را به شکل یک مرد پر کار و شاد و امیدوار دیده از نا امیدی بدش میاد..
_درباره ی خواب ها خوندی؟اینکه از افکار و عقاید نشئت میگیرن؟خواب های مشترک.....زندانی هایی که خواب آزادی میبینن..
×به خوابش هم راضی ام....نشکن این انگشت هارو..آخ بوی پاییز..
_از کلش به ما دو تا انار و بوی نارنگی میرسه اگه وسعمون برسه بخریماونهم.
×دارمخفه میشم ازین حصار..
+پاشو بریمجمع کن بساطت رو..زیاد سنگین نباشه بهتره..
موقت
ممنون از محسن
بابت ویرایش + صداش.
_______________________________________
گفته بودم از هیچ که بالا بری هیچِ زیر پات خالی میشه سقوط میکنی در دره ی هیچ و بی هیچ دلیل در هیچستان وجودت میمیری جایی بین صخره ها که هیچکس نیست..