نیروانای نارس

|من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست/توهم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی|

نیروانای نارس

|من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست/توهم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی|

نیروانای نارس

:)
نیروانا: عمق آرامش ذهن و پاکی مطلق ،بعدی از زندگانی خالی از زمان و مکان.




دازاین: آنجا بودن.
شاید از اینرو که دازاین کاملاً بی‌بهره از فهم پیشاپیشی و یقینی‌ِ هستی‌شناسانه‌ای است که بتواند پاسخ‌گوی این «جا»یی که از آن آمده‌ایم و بدان می‌رویم، باشد.



همایونی انگار مقاله نوشته تعریف مفاهیم میکنه. اینجا هم کارکردی نداره جز بلغور روزنوشت‌هایی که اون بیرون بهتره گوشی خرج شنیدنش نشه، از فرط استخفاف و چرندی ولی خب باس گفت محض ادامه ی حیات مثلا.






طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

مجیز

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۵۴ ب.ظ

همه‌ی دنیایی که تا دیروز پشت به من، رو به غروب ایستاده بود. امروز روش رو به من کرده، چشم در چشم طلوع.:)

میخوام خلاصه‌ی کلام بگم دائما یکسان نباشد حال دوران، هرچند میفهمم غم داره.

 

خداروشکر.

 

امروز روز خوبی بود.هست. ده آبان.

  • دازاین

پیش از سفر به اعماق گوه

پنجشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۵:۰۳ ق.ظ

از همان شبی که الهه دستش را از صندلی عقب، روی شانه‌ی حسام که سخت مشغول حرکات موزون بود گذاشت و با ذوق گفت:«الهی من قربونت بررمم»، احساس کردم چیزی در من مرده است. دیدن آن صحنه و ذوق الهه برایم بی‌معنا بود و نمی‌توانستم خود را لحظه‌ای جای او تصور کنم، اما مسئله اینجاست که تا این لحظه و امروز حاضر نبودم این سردی و دل مردگی را در خود بپذیرم. 

سفر و بودن کنار کسی که آن روی سکه را به روشنی دیده بود هم به نوعی یادآور همین نکته بود؛ یک مرگ تدریجی اما واقعی.

 

 

این یادداشت را بین پیش نویس‌هایم پیدا کردم. توضیح اینکه دقیقا چرا حال خوب کن و بسیار عجیب است در اینجا نمیگنجد. ولی...دست مریزاد خر درونم، من به تو افتخار میکنم. 

  • دازاین