فلج کلامی
جمعه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۲۷ ق.ظ
فلج کلامی، فلج شدن کلامی، حتما چیزی در جایی در رابطه با این عارضه باید وجود داشته باشد.
- ۰ نظر
- ۲۷ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۷
فلج کلامی، فلج شدن کلامی، حتما چیزی در جایی در رابطه با این عارضه باید وجود داشته باشد.
فرورونده در سیاهی فزاینده. این همان چیزی بود که من بودم. اگر میماندم، اگر بمانم.
دست و پا زدنم تلاشی بود برای گریز، جهد غریقی در سیاهی قیر مانند. حال بلندترین گام این فرار. اگر نگریزم، اگر بلغزم، اگر سیاهی از سرم بگذرد...
عصایت را با خونسردی و احتیاط از اینکه مبادا از سیاهی این شب قطرهای بر آن بنشیند بر سرم میگذاری. میبینم که فرو میروم. میبینم که با چشمانت مرگم را نوید میدهی و با اینهمه دستانم را به علامت تسلیم بالا میبرم. تو اما با چابکی عصایت را از سیاهی شب من میدزدی، مبادا که لکهای بر آن بنشیند و بر روشنایی پرتلألو روزهایت اثری از من باقی بگذارد.