تا گلو در کثافت رفتن هم با یاران خوش است!
سه شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ
شب گذشته را مینویسم تا آنچه را آموختم بخاطر بسپارم!
میخواهم بگویم میشود؛نیمه شب در پی بوی بدی که اتاق را خفه و تحملت را مچاله کرده است از تخت برخیزی و دو قدمی درب اتاق پاهایت از فاضلاب بالا زده ی آشپزخانه که همه ی سالن را گرفته است خیس شود و یکی از بهترین شب های زندگی ات رقم بخورد!
در شبی که گذشت فرش ها و رخت خواب ها خیس بود از گندآب فاضلاب و ما تا صبح خندیدیم. فرش و موکت شستیم و آشپزخانه را از محتویات شکم همسایه ها و خودمان خالی کردیم.
همه تا هفت صبح بیدار بودیم و احدی ناله نکرد از وضعیت به غااایت حال برهم زنی که پیش آمده بود.
--------------------
عمو:اشکال نداره دیگ این اتفاق ها مال خونه است!
+یک ساعت هی خودم و پتو رو بو میکنم میگم بو از چیه،آخرش هم شکم برد به فرزان!:")
+دل بده به کار!!
+بیا دخترم این سطل هم سهم تو!
:))))...
مشکلی نیست که آسان نشود مرد باید که هراسان نشود.:))))
- ۹۵/۰۱/۰۳