تو بخند.
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ
اوضاع آشفته است اوضاع آتش زیر خاکستر است...خنده های من و نیلو مشکوک مینماید مایی که در راهرو ی خوابگاه نشسته ایم و حرف های بو دار میزنیم ...اتاق کناری دختری خوابیده که حرف هایش بوی پیاز داغه داااغه داغ شده..پیاز سوخته و جزغاله میدهد همه خوابند..و ما آرام حرف میز نیم همه در خواب بوی املت با رب سرخ شده و پیاز خام میشنوند ما میخندیم و میخندیم به نمک قرمز شده از فلفل سرخ میخندیم..به "مال تو باشه"میخندیم به غذا سوزاندن ها و سیب زمینی روی گاز و کمپوت منفجر کردن هامان میخندیم..میگرییم به حال روزگارمان میگرییم به بیماری پریسا میگرییم..به مقاومت یک او آفرین میگوییم خونمان نیمه شب به غلیان افتاده.. میگرییم به آنچه بشر بر سر بشر آورده به مرگ بشریت میگرییم...
-نیلو برو بخواب تو صبح باید بری کلاس من میشورم ظرف هارو.
همه در خوابند ما میخندیم و نیلو لپ مرا میکشد...من به سر نوشت هردومان فکر میکنم دلم یکدفعه میریزد نکند...نکند خنده هامان روزی تمام شود نکند غرق شویم نکند حبس شویم نکند خنده های مستانه مان کسی را از خواب بیدار کرده باشد..
برو بخواب نیلو صبح زود باید بیدار بشی..
http://s6.picofile.com/file/8210979426/cryingloud.gif